فاین تذهبون

متن مرتبط با «اصغر» در سایت فاین تذهبون نوشته شده است

شعر شهادت حضرت علی اصغر ع

  • تا که در کوفه حسین ابن علی(ع) مهمان شد  قیمت آب به یک باره گران چون جان شد طلبید آب برای لب عطشان علی(ع)حنجر اصغرش امّا هدف پیکان شد گلوی نازک اصغر(ع) هدف تیر که شدوای من حنجر او پاره و خون ریزان شد خونش از حنجره و جان ز تنش شد بیرونز روی دست پدر هم، سرش آویزان شد چون حسین(ع) خون علی(ع) را به هوا می پاشیدآسمان دست عزا زد به سر و ویران شد بر زمین ریخت چو خون علی(ع) شش ماههجاری از دیده ز غم، خون دل یاران شد ماند نعش علی اصغر(ع) به روی دست حسین(ع)به چه رو خیمه رَوَد، وای که سرگردان شد  ز غمش گشت عزاخانه همه عرش خداچشم عالم ز غم و غصه ی او نالان شد آفرینش همه پوشید به تن رخت سیاههمه جا محفل اندوه و غم و احزان شد رخت بست از همه ی عالم هستی عشرت جامه ی غصّه لباس تن هر انسان شد نه فقط از غم او اشک بشر شد جاریهفت گردون ز غمش تا به ابد گریان شد انبیاء(ع) سینه زنان، نوح نبی(ع) نوحه سراپُر ز اندوه و عزا در غم او رضوان شد از غمش شعله کشان قلب همه اهل سماء‌پایه ی عرش خدا نیز ز غم لرزان شد دل هر شیعه به یاد غم اصغر(ع) خون شدنه فقط شیعه که خونین دل هر انسان شد  سر اصغر(ع) که روی نیزه روان شد سوی شامدر پی اش کار رقیه(س) تعب و افغان شد بر سر نیزه ز غصه سر خونین حسین(ع)با غم و درد عجین، ورد لبش قرآن شد قصه وقتی که به «سر» شد به لب آمد جان هاغصه آغاز شد و قصه ی ما پایان شد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نوحه شهادت حضرت علی اصغر ع

  • مرو تو شتابان ز پیش پدر (عزیز دلم)۲ ز داغ تو خون می چکد ز جگر (عزیز دلم)۲ اگر بروی مادر از غم تو دل غمین بشودز داغ تو عمه ی تو ماتم نشین بشودرقیه(س) در حسرت دیدارت حزین بشودز داغت شوم من خمیده کمر (عزیز دلم)۲ چگونه برم من سوی خیمه نعش اصغر(ع) راچگونه دهم دست مادرش این گونه پیکر راچگونه دهم شرح واقعه و روز محشر رامرو اینقدر زود سوی سفر (عزیز دلم)۲ بریزم به سر در عزای تو خاک ای عزیز دلمفدای تو و حنجر شده چاک ای عزیز دلمز داغ تو غصه دار افلاک ای عزیز دلمبه خیمه چگونه رسانم خبر (عزیز دلم)۲ بمان پیش من ای عزیز دلم اندکی دیگرکه من هم شوم همسفر با تو ای گل پر پراگر بروی می شوم تنها بین این لشکربمان تو کنارم در این سنگر (عزیزم دلم)۲ گل سرخی که ز تیر سه شعبه شده پر پربیا تا ببویم تو را ای گل این دم آخرز داغ تو، خون جگر گشته زینب(س) مضطرکشد از دل آه ویران گر (عزیز دلم)۲ گل بابا تو ز سنگ ستم گشته ای پر پراگر بروی می زند غم تو بر دلم اخگربرم شکوه در مصیبت تو نزد پیغمبر(ص) بنوش آب از چشمه ی کوثر (عزیز دلم)۲ اگر بروی بعد تو‌ دیگر می شوم تنهابمانم تنها میان این لشکر اعدارَود بر بالای نیزه سرت کودک باباعزادار تو شود مادر (عزیز دلم)۲ طلب کردم من برای تو از دشمن دین آبولی با تیر سه شعبه شدی ناگهان سیراباز آن تیری که به سوی گلوی تو شد پرتابز خون دل گشته چشمم تر (عزیز دلم) ۲ بمان در پیشم مرو ز بَرَم زندگانی منتو می روی و می رسد وقت جان فشانی منمرو از پیشم تو ای یار آسمانی من شدم من بی یار و بی یاور (عزیز دلم)۲ شدی سیراب ای عزیز دلم چشم من روشننپوشیدم لا اقل به تنت کهنه پیراهنسرت بر بالای نیزه شود همسفر با منبخواب ای زیبا گل پر پر (عزیز دلم)۲ تو‌ در کودکی یک مجاهد و سرباز ممتازیبرای رق, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها