فاین تذهبون

متن مرتبط با «افسوس من با تمام خاطره هایم» در سایت فاین تذهبون نوشته شده است

من کی ام؟

  • پیغام خدا برای انسان هستم روشنگر راه هر مسلمان هستم گر در طلب چشمه ی ایمان هستید ؟من چشمه ی پاک دین و ایمان هستم سر چشمه ی نور و عشق و امیدم منخورشید هُدا، ماه درخشان هستم سرسبزی باغ عشق مدیون من استمن فصل بهار هر گلستان هستم من چشمه ی فیاضم و پایانم نیستمن باعث فیض حی سبحان هستم شادابی و خرمی ره آورد من استبر گلشن دین بارش باران هستم من حیدر(ع) ثانیم که در روز حسابمانند علی(ع) دلیل و میزان هستم بر درد بشر اگر شفا می خواهیدبر درد شما دوا و درمان هستم خوانده است نبی(ص) مرا یکی از ثقلینبر اهل زمین شمع فروزان هستم من جز سخن حق به لبم نیست سخنحق گویم و حق جویم و فرقان هستم شیوا و رساست آنچه می گویم منحیدر(ع) صفتم، بسی سخندان هستم در روز حساب میزبان خواهم بودامروز اگر که بر تو مهمان هستم من ترجمه ی ساده ی آل اللهم(ع)پیغام خدا، کتاب قران هستم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • میلاد باسعادت حضرت عباس علیه السلام

  • آسمان جلوه دارد از مهتاب در زمین عکس ماه اندر آببا دو صد رسم و شیوه و آدابمی برد دل ز حضرت ارباب چشم بگشوده بر جهان پسریقمر ناب و بحر پر گهریصاحب دستهای پر هنریقد رعنا و بینش و بصری یل ام البنین و یار حسین(ع)مایه ی عزّ و افتخار حسین(ع)او قرار است و بی قرار حسین(ع)از سر شوق جان نثار حسین(ع) گلی از گلشن ولایت اوستحیدر ثانی شجاعت اوسترهنمای ره سعادت اوستشرزه شیر پر از صلابت اوست قمر آسمان ایمان استذکر تسبیح حق پرستان استتاج سرهای شیر مردان استپای بند به عهد و پیمان است او ابوالفضل(ع) زینب کبراستمعدن دین و باور و تقواستپسر حیدر(ع) و یل زهراستبَطَل و قهرمان عاشوراست اوست عباس حیدر(ع) کراراو ندارد نظیر در پیکاراسوه ی جود و بخشش و ایثاراوست زیباترین گل گلزار اوست تسلیم امر مولایشعالَمی مات این تولایشماه محو جمال و سیمایشسرو تسلیم قد رعنایش بوسه بر دست او زده حیدر(ع)صورتش ماه و چشم ها اختردستهایش به فُلک دین لنگربرده حتی دل از علی اصغر(ع) این پسر نور عین فاطمه(س) استاو نصیر حسین(ع) فاطمه(س) استتا ابد زیر دِیْن فاطمه(س) استمایه ی فخر و زِیْن فاطمه(س) است وارث اقتدار حیدر(ع) اوستمایه ی افتخار حیدر(ع) اوستبی گمان ذوالفقار حیدر(ع) اوستخلف و یادگار حیدر(ع) اوست در ادب بی رقیب و بی همتاستپاسدار خیام کرب و بلاستنام ایشان قرینه با دریاستشافع ما به محشر کبراست اشک چشمان اوست آب حیاتخورده نامش گره به شط فراتاوست لنگر برای فُلک نجاتبه بلندای قامتش صلوات بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شعر ولادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام

  • لب را گشود و خواندن قرآن شروع شد خندید گل که بارش باران شروع شد تا باقر العلوم(ع) قدم زد به روی خاکشور و نشاط و شادی یاران شروع شد قد قامت الصلوه که وقت نماز شدسیر و سلوک رهرو یزدان شروع شد استاد علم و معرفت آمد به این جهانتبریک درس و مشق دبستان شروع شد. با یک نگاه برد دل از اهل آسمانسیر سروش سوی گلستان شروع شد در مقدمش اهالی دنیا شدند شادلبخند شادمانه ی انسان شروع شد یک گل رسید و گلشن ایمان بهار شدالفاتحه، که ختم زمستان شروع شد جشن ولادتش شده بر پا در آسمانرقص ستاره های درخشان شروع شد باغ بهشت گشته چراغان ز مقدمشجشن و سرور حوری و غلمان شروع شد سر تا به پای او همه علم است و معرفتدرس خداشناسی و ایمان شروع شد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • به مناسبت ولادت حضرت زینب س

  • زنی را می شناسم زندگی بخشیده انسان را به دانشگاه خود تدریس کرده درس ایمان را زنی را می شناسم ماتم و رنج و بلا دیدهبه روز حادثه از اشک دریا کرده دامان را زنی را می شناسم بوده در بالای تلّ روزیبدیده زیر خنجرها تن خورشید تابان را زنی را می شناسم غصه و رنج و بلا دیدهکه از بالای تلّ او دیده بیرون رفتن جان را زنی را می شناسم سفره دار سفره داران استو او بگذاشته در سفره های شیعیان نان را زنی را می شناسم صاحب غم های عاشوراستشناور دیده در خون جسم صد چاک شهیدان را زنی را می شناسم روی نیزه دیده رأسی راکه می خوانده است با لحنی حزین آیات قرآن را زنی را می شناسم در شب شام غریبان همنشد ترکش نماز شب، سپاس از حیّ سبحان را زنی را می شناسم من، ندیده غیر زیباییو با این کار خود ویران نموده کاخ شیطان را زنی را می شناسم من، که هفتاد و دو غم دیده بدیده روی خاک افتاده جسم پاک یاران را زنی را می شناسم آب در مشکی ندیده است اوولی از ابر چشمان یتیمان دیده باران را زنی را می شناسم من اسیر درد و رنج و غمنموده دستگیری ها به بند غم اسیران را زنی را می شناسم من که از کرب و بلا تا شامکشید از پای اطفال حرم خار مغیلان را زنی را می شناسم من که او با خطبه های خودپیمبر وار کرده رهنمایی هر مسلمان را زنی را می شناسم من که بر هر درد درمان استکسی که با نگاهی کرده درمان درمندان را زنی را می شناسم من که چون حیدر(ع) سخندان استکه با هر خطبه ای حیران نموده او ادیبان را زنی را می شناسم زینب(س) است و زینت باباکه یاری کرده مانند علی(ع) او هم ضعیفان را گلی را می شناسم من که گلزار است مدیونشکه زینت داده این گل شاخه ی هر باغ و بستان را اگر چه در تمام عمر از داغ برادر سوختولی می کرد پاک او اشک چشمان یتیمان را به یمن مقدمش اهل , ...ادامه مطلب

  • منتظر افتخاری

  • این باور من است که تو دوست داری ام «باور نمی کنم که به خود واگذاری ام» من را خدا سپرده به دست تو از قدیمآقا تو هم مرا به خدا می سپاریم هستم چو در محاصره ی خیل دشمنانتنها تویی کسی که کند پاسداری ام ای غایب از نظر، همه دارایی ام توییهرگز مباد آن که ز خود باز داری ام شکر خدا که سایه ی تو هست بر سرمدر سایه ی درخت ولایتمداری ام گر چه نبوده ام همه ی عمر یار توپیوسته دست یاری تو کرده یاری ام عمری است در فراق تو خون گریه می کنمبر روی گونه ام بنگر اشک جاری ام چشمم به راه مانده بیا دیگر از سفربس نیست در فراق تو این غمگساری ام؟ لبریز اعتبارم اگر در کنار توبی تو فقیر و شهره به بی اعتباری ام چشمان من کجا و تماشای تو کجا؟در طول عمر منتظری افتخاری ام در وقت سر شماری یاران منتظرمن را میان منتظران می شماری ام؟ آقا بیا و پای به چشمان من گذاربنگر به پای مقدم تو جان نثاری ام  عمرم تمام گشت و ندیدم جمال تومن ماندم و فراق تو و شرمساری ام بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شعر شهادت امام محمد باقر علیه السلام

  • من یادگار خاطرات کربلایم من با غم و درد و مصیبت آشنایم در کودکی رنج اسیری دیده ام منیک عمر با آن غصه ها رنجیده ام من از کربلا سوغات غم آورده ام منبر دوش خود رنج و ستم آورده ام من از کربلا من خاطراتی تلخ دارماز کودکی تاریک بوده روزگارم سوز عطش را بارها احساس کردممثل علی اصغر(ع) پر از اندوه و دردم چیزی حریف قدرت گرما نمی شدسوز عطش را چاره ای پیدا نمی شد من خیمه ها را شعله ور دیدم در آنجادیدم کتک می خورد زینب(س) مثل زهرا(س) هفتاد دو گل پیش چشمم گشت پرپرگل های پر پر گشته ی در خون شناور در قتلگه چون جد خود را کشته دیدمیک باره من از زندگانی دل بریدم وقتی که شد هنگام تشییع جنازهدیدم که دشمن زد به اسبان نعل تازه دیدم که زینب(س) از غم مرگ حسینشمی ریخت جای اشک، خون از هر دو عینش من خاطراتی از غلّ و زنجیر دارمفصل خزان بوده است یاران نو بهارم از ناقه افتادم به روی خاک صحرامن هم کتک ها خورده ام مانند زهرا(س) بند ستم، شنهای داغ و هُرم سوزانپای برهنه، خسته جان، خار بیابان بر روی خاک افتاده هفتاد و دو پیکرسرهایشان بالای نی خورشید انور سرهای سرداران به روی نیزه ها بوداجسادشان بر خاک گرم کربلا بود ما را به بزم میگساران بُرد دشمنشد کار ما یک بار دیگر آه و شیون هستیم چون ما وارث مُلک فدک هادر بند غم خوردیم از دشمن کتک ها بر آل پیغمبر(ص) بسی جور و جفا شدویرانه ای در شام غم ماتم سرا شد دیدم رقیه(س) موی بابا شانه می زددل های ما را آتش آن دُردانه می زد من حامل این خاطرات تلخ هستمدر عمر خود از رنج و غم هرگز نرستم من تشنه ی یک جرعه از آب فراتمجان داده ام من پا به پای خاطراتم بازیچه ی من مرگ بوده در اسیریدیدم به چشمم مرگ خود را در صغیری امروز اگر چه کشته با دست هشامممن کشته ی رنج و مصیبت های شامم Adblo, ...ادامه مطلب

  • مناجات شب قدر

  • در این شب قدر ای خدا، شب زنده داری می کنم شرمنده از کردار خود، تا صبح زاری می کنم در این شب قدر ای خدا، آمد به سویت بنده ایآمد به سویت بنده ی افسرده و شرمنده ای در این شب قدر ای خدا، ورد لب من نام توستامشب انیسم تا سحر، قرآن تو، پیغام توست در این شب قدر ای خدا، من با تو گویم راز دللبریزم از جرم و خطا، از کرده های خود خجل در این شب قدر ای خدا، با من مدارا می کنی؟درد من دلخسته را، یارب مداوا می کنی؟ در این شب قدر ای خدا، چشم امیدم سوی توستتنها دوای درد من، ای مهربان داروی توست در این شب قدر ای خدا، با حال غمگین آمدمبا کوله باری از گناه، با جرم سنگین آمدم  در این شب قدر ای خدا، با دیده ای تر آمدمبا قلب لبریز عزا، از داغ حیدر(ع) آمدم در این شب قدر ای خدا، قرآن بگیرم روی سرمن با تو نجوا می کنم ای دوست تا وقت سحر در این شب قدر ای خدا، بی آبرویم پیش توتو مالک الملکی و من، بیچاره و درویش تو در این شب قدر ای خدا، من با تو دارم گفتگوگر چه گنه آلوده ام، دارم من از تو آبرو در این شب قدر ای خدا، هستی تو غفّار الذّنوبمن پای تا سر عیبم و هستی تو ستّار العیوب در این شب قدر ای خدا، ای مالک روز جزابین من و تو واسطه باشد علی مرتضی(ع) در این شب قدر ای خدا، من با حدیث اشک و آهدارم امید آن که تو بر من نمایی یک نگاه در این شب قدر ای خدا، عبدی خطا کار آمدهچون سیل اشک چشم او بر روی رخسار آمده در این شب قدر ای خدا، ممنونم از مهمانیتاز لطف و احسان تو و از رحمت رحمانیت در این شب قدر ای خدا، ورد لبم یا مصطفاستگر من گنه آلوده ام، او شافع روز جزاست در این شب قدر ای خدا، زهرا(س) مددکار من استزینب(س) ز راه مرحمت پیوسته غمخوار من است در این شب قدر ای خدا، باشد شفیع من حسن(ع)ماه بنی هاشم(ع) دهد عز و شرافت, ...ادامه مطلب

  • ولادت حضرت عباس علیه السلام

  • آسمان جلوه دارد از مهتاب در زمین عکس ماه اندر آببا دو صد رسم و شیوه و آدابمی برد دل ز حضرت ارباب چشم بگشوده بر جهان پسریقمر ناب و بحر پر گهریصاحب دستهای پر هنریقد رعنا و بینش و بصری یل ام البنین و یار حسین(ع)مایه ی عزّ و افتخار حسین(ع)او قرار است و بی قرار حسین(ع)از سر شوق جان نثار حسین(ع) گلی از گلشن ولایت اوستحیدر ثانی شجاعت اوسترهنمای ره سعادت اوستشرزه شیر پر از صلابت اوست قمر آسمان ایمان استذکر تسبیح حق پرستان استتاج سرهای شیر مردان استپای بند به عهد و پیمان است او ابوالفضل(ع) زینب کبراستمعدن دین و باور و تقواستپسر حیدر(ع) و یل زهراستبَطَل و قهرمان عاشوراست اوست عباس حیدر(ع) کراراو ندارد نظیر در پیکاراسوه ی جود و بخشش و ایثاراوست زیباترین گل گلزار اوست تسلیم امر مولایشعالَمی مات این تولایشماه محو جمال و سیمایشسرو تسلیم قد رعنایش بوسه بر دست او زده حیدر(ع)صورتش ماه و چشم ها اختردستهایش به فُلک دین لنگربرده حتی دل از علی اصغر(ع) این پسر نور عین فاطمه(س) استاو نصیر حسین(ع) فاطمه(س) استتا ابد زیر دِیْن فاطمه(س) استمایه ی فخر و زِیْن فاطمه(س) است وارث اقتدار حیدر(ع) اوستمایه ی افتخار حیدر(ع) اوستبی گمان ذوالفقار حیدر(ع) اوستخلف و یادگار حیدر(ع) اوست در ادب بی رقیب و بی همتاستپاسدار خیام کرب و بلاستنام ایشان قرینه با دریاستشافع ما به محشر کبراست اشک چشمان اوست آب حیاتخورده نامش گره به شط فراتاوست لنگر برای فُلک نجاتبه بلندای قامتش صلوات بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مدح حضرت امام محمد باقر علیه السلام

  • کیستم؟ گنجینه ی آیات قرآن مبینم کیستم من؟ رهنما و مقتدای مؤمنینممن تداوم بخش راه و رسم خیر المرسلینمباقر علم نبیّ و قبله ی اهل یقینم می شکافم من علوم آسمان ها و زمین راکیستم؟ در من بجو تفسیر قرآن مبین را اندکی بر من نظر کن تا ببینی اصل دین رایاد من لبریز شادی می کند هر دل غمین را سربلند از آزمون های خداوند حکیممواسط فیض خدا و حجت حیِّ رحیممحق پرستان را امام و پیشوا هستم، زعیممساکن قلب تمام اهل ایمان از قدیمم کیستم؟ آئینه ای هستم که حق در آن هویداستمعجزات من بسی معجز تر از اعجاز عیساستنکته آموز کلاس درسم ابراهیم و موساستگلشن ملک ولایت از وجود من مصفّاست  مؤمنان، چون وقت قد قامت رسد رکن اذانممن ستونی از ستون های زمین و آسمانمکیستم؟ تاج سر افلاکیان و خاکیانمذکر تسبیح و مناجات و دعای مؤمنانم کیستم؟ خورشید و ماه آسمان علم و دانشکیستم؟ باران رحمت روز و شب در حال بارشمعدن فضل و کرامت هستم و احسان و بخششمشکلات این جهان گیرد ز دست من گشایش غرق نور از مقدمم شد کوه طور و طور سیناماه و خورشیدند محو و مات من وقت تماشاکیستم من؟ واسط فیض خداوند تواناکیستم؟ سبط رسول اللهم و فرزند زهرا(س) نام من روز نخستین زینت عرش خدا شدذکر تسبیح و مناجات تمام انبیا شددردهای اهل عالم را مداوا و شفا شدباعث پاسخ گرفتن از خدا وقت دعا شد ذکر تسبیح و مناجات ملائک گشته ناممکیستم من؟ آن که می گوید خدا هردم سلاممهمطراز آیه های وحی می باشد کلاممنزد حق بالاتر از روح الامین باشد مقامم کیستم؟ بحر العلومم معنی ام الکتابمشارح احکام دین و شافع روز حسابممن به حق قرآن ناطق، من همان اسلام نابمکیستم؟ من بر فراز ملک هستی آفتابم اهل عالم در حقیقت من صراط المستقیمممن همان راه نجات خلق از نار و جحیممکیستم؟ من دشمن سر سخ, ...ادامه مطلب

  • مرثیه شهادت حضرت امیرالمؤمنین ع

  • مسجد سیه پوش است و پیغمبر(ع) عزادار استمحراب می نالد ز غم، منبر عزادار است دست عزا دارد به سر زهرای مرضیه(س)دخت پیمبر(ص) در غم همسر عزادار است شد نوحه خوان از داغ بابا زینب کبری(س)دخت علی(ع) همناله با مادر عزادار است آید صدای ناله و غم از در خیبرامروز حتی قلعه ی خیبر عزادار است شاه شهیدان خون دل می ریزد از دیدهدر خون نشسته کشتی و لنگر عزادار است ابر دو چشم مجتبی(ع) می بارد از غصهاز داغ بابا با دو چشم تر عزادار است مقداد و عمار و ابوذرها همه محزوناز داغ حیدر(ع) مالک اشتر عزادار است  تفسیر و شرح و معنی آیات قرآن اوستروح الامین با قلب پر آذر عزادار است آیات قرآن سر به سر غمگین و نالاننداز داغ مولا سوره ی کوثر عزادار است مولا امیرالمؤمنین(ع) دارد کفن بر تنشیعه مصیبت دیده و قنبر عزادار است از ضربه ی شمشیر منشق شد سر حیدر(ع)شمشیر سر افکنده و خنجر عزادار است دریا و خاک و آسمان و عرش غمگینندمخلوق مغموم و حزین، داور عزادار است فزت و ربّ الکعبه می گوید علی(ع) امّاذرّات عالم در غم حیدر(ع) عزادار است بخوانید, ...ادامه مطلب

  • قبر من

  • آتش گرفته جان من از التهاب قبراحوال من خراب ز حال خراب قبر کردم سیاه نامه ی اعمال خویش رامی ترسم از سیاهی برگ کتاب قبر کردار من بدون حساب و کتاب بودحالا روم چگونه به پای حساب قبر قبر گذشتگان همه اندرز, ...ادامه مطلب

  • چند رباعی کرونایی

  • در بین تمام خلق ما ممتازیمدر اوج فلک همیشه در پروازیم ما دستکش و ماسک که شد آلودهدر کیسه ی زباله می اندازیم---در دست، همه کتاب قران داریمما حب وطن، کشور ایران داریم چون حافظ جان و میهن خود هستیمما با , ...ادامه مطلب

  • رباعیات ولادت امام سجاد علیه السلام

  • روزی که ولادت امام سجاد(ع) شدهدلها همه از بند غم آزاد شده صیاد دل ماست از این پس رخ اوشادیم که دل اسیر صیاد شده---غم نیست چو دردها دوا خواهد شدحاجات بشر همه روا خواهد شد از یمن ولادت گل باغ رسول(ع)دره, ...ادامه مطلب

  • دوازده رباعی مهدوی

  • 1 آقا بیا که بی تو جهان جز سراب نیستما تشنه ایم و هیچ نشانی ز آب نیست پر شد جهان ز ظلم و ستم در غیاب توآقا بیا که چاره به جز انقلاب نیست2آمد خبر که شیعه تو را جان رسیده استبر درد شیعه دارو و درمان رسی, ...ادامه مطلب

  • جنگ با کرونا

  • ما ملت ایران همه با فرهنگیمصد قوم و نژادیم، ولی یکرنگیم در سنگر خانه های خود می مانیمبا یاری حق با کرونا می جنگیم---فصل بهار آمد و  ایام شاد ماستشور و نشاط و عشق همه در نهاد ماست امروز خانه ها شده سنگ, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها