فاین تذهبون

متن مرتبط با «امام» در سایت فاین تذهبون نوشته شده است

میلاد امام سجاد علیه السلام

  • زینت عابدین سلام علیک قبله ی متقین سلام علیک پسر ثانی حسینی(ع) توشیعه را همچو نور عینی تو یادگار امام عاشوراقدم تو به روی دیده ی ما ای چراغ هدایت انسانشرح و تفسیر و معنی قرآن مونس تو خدای بی همتاورد لب های تو دعا و ثنا ای تو دلبند سید الشهداء(ع)از تو خرسند سید الشهداء(ع) تو منّور شبیه خورشیدیپای تا سر کتاب توحیدی در رگت جاری است خون حسین(ع)طیّب و طاهری و نور دو عین ای عبادت گرفته روح از توناجی خلق گشته نوح از تو ذکر تسبیح توست روح افزاکه تویی یادگار آل عبا(ع) زینت عرش کردگاری توما گداییم و شهریاری تو ای مقامت مقام ابراهیمذاکرانت مسیح و نوح و کلیم تو فروغ حقیقت و دینیشرح طه و طور و یاسینی تو جگر گوشه ی نبیّ(ص) هستینوه ی مرتضی علی(ع) هستی هر کجا می رویم صحبت توستهمه دل ها پر از محبت توست تو که مصداقی از تولاییبه سر شیعه تاج و مولایی تو به آیات وحی معناییمیوه ی قلب و جان زهرایی پای تا سر کرامت و فضلیترجمان عدالت و عدلی بال پرواز هر دعایی توواسط رحمت خدایی تو تو به اسرار وحی آگاهیمثل حیدر(ع) تو حجت اللهی ای که سجاده را تویی زینتحضرت حقّ نموده تحسینت تو پر از شور و علم و معرفتیتو علی(ع) هستی و علی(ع) صفتی مقدم تو مبارک و میمونفوز و پیروزی تو روز افزون دم به دم در تمامی اوقات به تو و خاندان تو صلوات بخوانید, ...ادامه مطلب

  • زیارت امام زمان عج

  • السّلام ای امام و حقّ مبین که پر از باوری و علم و یقین زندگی بخش مؤمنان هستی دشمن کفر و کافران هستی حق پرستی و مهدی اممیجامع العلم و جامع الکلمی چون خدایت رحیم و غفار استیاوران تو را مددکار است عبد هستی و حجت المعبودکلماتت کلمت المحمود دوستانت عزیز و با عزّتدشمنانت ذلیل و در ذلّت وارث جمله انبیایی توخلف خیر اوصیایی تو کیستی؟ قائمی و منتظَریعادلی تو، تو عدل مُشتَهَری ای تو شمشیر برکشیده شدهماه رخشان و نور دیده شده شمس تابان تویی و بدر تمامخرّمی بخش مردم و ایّام کیستی؟ سیف و صاحب صمصامحیدر(ع)  دیگری و فالق هام السّلام ای که دین ماثوریای کتابی که پاک و مسطوری تو به هرجا بقیت اللهیتو به هر بنده حجت اللهی انبیاء را تویی امانت داراصفیاء را تو صاحب آثار تو اولی الامری و امین خداحجت الله و جانشین خدا وعده ی حق به اهل دنیاییجامع گفته های زیبایی با تو دنیا پر ز عدالت و دادمؤمنین از غم و بلا آزاد  می دهم من گواهی ای مولاتو و اجداد تو به هر دو سرا  شیعه را یار و مقتدا هستیدسرپرستید و رهنما هستید ای که محبوب قلب زهرایی ببر از من به حق تمنایی هست اصلاح کار یک خواهشرفع حاجات و بعد آمرزش ای خدا تو رحیم و غفاریمؤمنان را تو یار و غمخواری بفرست ای خدای عالمیانحجتت را درود بی پایان حجتت اوست در تمام بلادتا کند اهل این جهان ارشاد اوست قائم به عدلِ تو مولااوست فائز به امرِ تو آقا سرپرست است مؤمنین را اومی کند نیست کافرین را او روشنی بخش هر چه تاریکی استغیر تو فوق او که نوری نیست سخنش پند و حکمت نیکوچشم بینای توست الحق او نگران است و بیم ناک بشرهادی و ناجی است و نور بصر شد قبای خلافتش بر تنتا جهان را کند چو یک گلشن گیرد او انتقام هر مظلومبزداید غم از دل مغموم صلوات خدا, ...ادامه مطلب

  • شهادت امام کاظم علیه السلام

  • به شاخه ی گل احساس من تبر می زد مرا کتک همه شب تا خود سحر می زد همیشه وقت مناجات و وقت راز و نیازبه جان خسته من بیشتر شرر می زد درون سینه گمانم که داشت کینه و بغضکه ظالمانه به پهلو و دست و سر می زد  تمام همت دشمن ستمگری می بودگمان مبر که مرا نرم و مختصر می زد اگر که نام علی(ع) می شنید از لب منز روی کینه مرا هر چه بیشتر می زد نکرده بودم اگر چه خطا و عصیانیز روی خشم و حسد بر سرم تشر می زد اسیر بند ستم بودم و مرا دشمنهزار زخم زبان نیز بر جگر می زد به زعم خویش از این ظلم بیکران بر منبه حق پرستی و قرآن و دین ضرر می زد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شعر میلاد مسعود امام حسین ع

  • بگشوده دیده بر جهان دلبند زهرا(س) روئیده بر لب غنچه ی لبخند زهرا(س) زهرا(س) و حیدر(ع) محو سیمای حسینندافلاکیان گرم تماشای حسینند دارد محمد(ص) در بغل یک ماه زیباروح الامین مات گل زیبای زهرا(س) این نو گل زیبا به حق نامش حسین(ع) استاین نور رب المشرقین و مغربین است فُلک نجات است او و مصباح هدایتما را نماید رهنمون سوی سعادت سرمایه ی ما شیعیان نام حسین(ع) استدین حقیقی دین اسلام حسین(ع) است شمس هدایت تا قیامت می درخشدتا راه خوشبختی ما را نور بخشد لبهای خشک او همان آب حیات استشوق حیات شیعیان بعد از ممات است از مقدم او انبیاء غرق سرورندلبریز شور و شادی و شعر و شعورند باشد نبی(ص) محو تماشای حسینشچشمش شده روشن به سیمای حسینش آن کودک یک روزه ی خوش قد و قامتهنگام قد قامت کند بر پا قیامت سر تا به پا، پا تا به سر پیغمبر است اونامش حسین(ع) امّا علی(ع) دیگر است او مؤمن بدون مِهر او ایمان ندارداسلام بی او مصحف قرآن ندارد ما را محبِّ او و یارانش نوشتندبا مِهر روی او گِل ما را سرشتند شرح و بیان و معنی ام الکتاب استهمچون علی(ع) او شافع روز حساب است آشفته ی مویش تمام شیعیانندسرگشته ی کویش تمام مؤمنانند در خانه ی دل دارد او جا تا قیامتداریم از او امید امداد و شفاعت ذکر مناجات امیرالمؤمنین(ع) اوستبیت الحرام و قبله ی اهل یقین اوست شرح همه آیات قرآن مبین اوستفرزند حیدر(ع)، مقتدای متقین اوست عرش خدا در مقدم او شد چراغانروح الامین دارد به لب آیات قرآن بخشیده زینت نام او عرش خدا رامدهوش کرده ماهِ رویش اولیا را او واسط فیض خدای مهربان استدر روز محشر بر سرِ ما سایبان است روح ملائک روز و شب پروانه ی اوستقلب همه خوبان عالم خانه ی اوست نام حسین(ع) تسبیح هر روز و شب ماستخنده به یمن مقدم او بر لب ماست Adblock t, ...ادامه مطلب

  • شهادت حضرت امام هادی علیه السلام

  • با ٬جامعه٬ ولیّ خدا را شناختیم تفسیر وحی و شرح دعا را شناختیم در هر فراز ٬جامعه٬ دنیای حکمت استدر هر عبارت آل عبا(ع) را شناختیم ما در پی بقا همه ی عمر گشته ایمبا ٬جامعه٬ حدیث بقا را شناختیم درد و بلا ز پیکر ما رخت بست و رفتوقتی دوای درد و بلا را شناختیم زنگار شد زدوده ز دل های مؤمنینبا ٬جامعه٬ دلیل جلا را شناختیم مس وجود ما شده با ٬جامعه٬طلااکسیر عشق و رمز طلا را شناختیم باشد خدا و آل محمد(ص) پناه ماما شافعان روز جزا را شناختیم این خانواده معدن جود و سخاوتندبا این فبیله جود و سخا را شناختیم راهی به جز طریق سعادت نرفته ایمزیرا که راه و راهنما را شناختیم هر جا مکان واقعه، هر روز روز غماز ساعتی که کرب و بلا را شناختیم وقتی که رفت حضرت هادی(ع) از این جهانمعنای داغ و اشک و عزا را شناختیم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شعر ولادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام

  • لب را گشود و خواندن قرآن شروع شد خندید گل که بارش باران شروع شد تا باقر العلوم(ع) قدم زد به روی خاکشور و نشاط و شادی یاران شروع شد قد قامت الصلوه که وقت نماز شدسیر و سلوک رهرو یزدان شروع شد استاد علم و معرفت آمد به این جهانتبریک درس و مشق دبستان شروع شد. با یک نگاه برد دل از اهل آسمانسیر سروش سوی گلستان شروع شد در مقدمش اهالی دنیا شدند شادلبخند شادمانه ی انسان شروع شد یک گل رسید و گلشن ایمان بهار شدالفاتحه، که ختم زمستان شروع شد جشن ولادتش شده بر پا در آسمانرقص ستاره های درخشان شروع شد باغ بهشت گشته چراغان ز مقدمشجشن و سرور حوری و غلمان شروع شد سر تا به پای او همه علم است و معرفتدرس خداشناسی و ایمان شروع شد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مدح امام عسکری علیه السلام

  • روز نخست طالب دیدارتان شدیمبا یک نگاه مست و گرفتارتان شدیم مائیم اهل طاعت و تسلیم امر وحیقرآن رسید و جمله هوادارتان شدیم یوسف شدی و مصر تو شد شهر سامراشیعه شدیم و راهی بازار روز نخست طالب دیدارتان شدیمبا یک نگاه مست و گرفتارتان شدیم مائیم اهل طاعت و تسلیم امر وحیقرآن رسید و جمله هوادارتان شدیم یوسف شدی و مصر تو شد شهر سامراشیعه شدیم و راهی بازارتان  تان شدیم ما دست خود بریده و دل داده ات شدیم خواهان و خواستار و خریدارتان شدیم سر تا به پا کمال و فضیلت شدید و ما با افتخار سائل در بارتان شدیم یک عمر لطف و رحمتتان شد نصیب مامدیون و وامدار و بدهکارتان شدیم ما را برای شیعه گری آفریده انددر آزمون عشق سزاوارتان شدیم  داروی درد اهل جهان است نامتانتسکین طلب نموده و بیمارتان شدیم ما مست جام باده ی آل محمدیممست شما شدیم که هشیارتان شدیم وقت سخن کلام تو باشد طلای نابمسحور گفته های گهربارتان شدیم رفتار تو برای بشر درس زندگی استحیران رسم و شیوه ی رفتارتان شدیم ایثار جان به راه خدا عادت شماستما محو جانفشانی و ایثارتان شدیم در سایه سار پرچم تو زنده مانده دینمات دلیری و شجاعت و پیکارتان شدیم گفتیم شیعه ایم و ره کفر رفته ایم شرمنده ایم باعث آزارتان شدیم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شهادت امام حسن عسکری ع

  • مولای دلشکسته ی ما شیعیان سلام ای داغدار و غم زده و خسته جان سلام تو در تمام عمر عزادار بوده ایبر درد و رنج و غصه گرفتار بوده ای این روز ها هزار برابر شکسته ایآخر به داغ حضرت بابا نشسته ای رخت عزاست بر تن تو ایها العزیز آتش گرفته گلشن تو ایها العزیز در کودکی به داغ پدر مبتلا شدیلبریز داغ و حسرت و رنج و عزا شدی در این غم عظیم خدا صبرتان دهدآقا شدی یتیم خدا صبرتان دهد آقای من تو بی کس و بی یار تر شدی لبریز غصه بودی عزادار تر شدی هم داغدار مادر پهلو شکسته ایهم در کنار مرقد بابا نشسته ای گر دست می زنی به سر از داغ عسکریدل در مدینه داری و غمگین مادری امروز با تمام توان گریه می کنیهم در نهان و هم به عیان گریه می کنی بوده لباس تو همه ی عمر رخت غمدر زیر بار غصه شده قامت تو خم هم در عزا و داغ پیمبر(ص) گریستیهم در عزای حضرت حیدر(ع) گریستی روزی ز داغ حضرت مادر گریستیتو پا به پای زینب(س) مضطر گریستی از داغ مجتبی(ع) جگرت پاره پاره شدقلبت کباب از غم و رنجی دوباره شد دست عزا به سر زده ای در غم حسین(ع)خون دلت همیشه روان بوده از دو عین با یاد خشکی لب اصغر(ع) گریستیبا یاد نیزه و سر اکبر(ع) گریستی با یاد تشنه کامی سقای تشنگانخون گریه کرده ای تو به هر وقت و هر مکان داغ رقیه(س) قلب تو را می کند کباببا غصه های عمه ی خود می کشی عذاب با یاد داغ و درد و غم آل مصطفی(ص)یک عمر بوده ای به غم و غصه مبتلا تنهاتر از همیشه ای ای صاحب عزاداغ پدر برای تو سخت است و جانگزا یابن الحسن(ع) امام زمان عرض تسلیتقدت ز بار غصه کمان عرض تسلیت عرش خدا سیاه پوش غم شماستچشمان شیعه در غمتان چشمه ی بُکاست زانوی غم گرفته بغل خیل قدسیانراهی به سوی سامره اند اهل آسمان افزوده شد به داغ تو یک غصه ی دگرتنها تو ماندی و غم , ...ادامه مطلب

  • شهادت حضرت امام مجتبی علیه السلام

  • تا که جان دارم به تن هستم گدایت یا حسن(ع) ریزه خوارم بر سر خوان عطایت یا حسن(ع) تو کریم اهل بیتی، من گدای کوی توجرعه نوش چشمه ی جود و سخایت یا حسن(ع) دردمندیم و دوای تو به درد ما دواستدردها آرام گیرد با دوایت یا حسن(ع) صورت زهرا(س) که شد از ضرب سیلی نیلگونشِکوِه بُردی از عدو نزد خدایت یا حسن(ع) زهر نوشیدی و کام اهل عالم تلخ شدشعله ور شد آتش دل ها برایت یا حسن(ع) بیت الاحزان شد زمین و آسمان با رفتنتخانه ی دل های ما ماتم سرایت یا حسن(ع) خون دل ها خورده بودی و همه در تشت ریختمُرد از غم خواهرت پایین پایت یا حسن(ع) یا حسن(ع) تابوت مرگت چون نشان تیر شدسوخت از غصه غریب و آشنایت یا حسن(ع) با حسین(ع) گفتی که «لا یوم کیومک» یا حسین(ع)آمد امّا از عدو صدها بلایت یا حسن(ع) آتش داغ تو باشد شعله ور تا روز حشرتا ابد شیعه بسوزد در عزایت یا حسن(ع) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شهادت امام رضا علیه السلام

  • دوباره در دل ما رنج و غصه مهمان شد دوباره فصل جدایی و درد هجران شد دوباره کام بشر تلخ شد ز شیشه ی زهردوباره محنت و اندوه و غم فراوان شد غریب توس تو رفتی از این جهان به بهشتولی ز داغ تو چشمان شیعه گریان شد غم و مصیبت تو بس که سخت و جانفرساستبرای شیعه ز داغ تو مرگ آسان شد تو رفتی و ز غمت ابر چشم بارانی استلباس غصه و غم بر تن مسلمان شد عزای تو زده آتش به قلب عالمیانز غصه خواهر غمدیده ات پریشان شد غریب بودی و مظلوم رفتی از دنیاغم تو ساکن دل های اهل ایران شد نوای ذاکر و مداح هر دو غمگین استنوای غصه و غم، نغمه ها و الحان شد به عرش حضرت جبریل نوحه خوان شده استسر ملائکه از غصه در گریبان شد  تمام عالم هستی به غم گرفتار استغمین ز داغ تو جنّ و پری و انسان شد ز ابر دیده ی ما از غم تو خون جاری استهَزار از غم تو ساکن نیستان شد مزار تو به یقین قبله گاه دل ها شدحریم کعبه ی تو مهد دین و ایمان شد کبوتر دل ما شد اسیر غصه و غماسیر و در به در و راهی خراسان شد و بود مطلع این شعر رنج و درد و عزاو قصّه با غم و غصّه دوباره پایان شد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • اربعین شهادت امام حسین علیه السلام

  • به سوی شام شدی رهسپار خواهر منشدم ز دوری تو بی قرار خواهر من به جسم بی سر من چون نبود دادرسیبه انتظار تو ماندم که از سفر برسی چو دیر شد سفرت دست از این جهان شُستمبه زیر سنگ لحد، بین بوریا خُفتم اسیر رفتی از اینجا به شام خواهر منبگو به من به کجا مانده است دختر من به روی نیزه تو را یار و همسفر بودمتمام راه برای تو خون جگر بودم بدیدمت که عدو تازیانه ات می زدبه بند ظلم و جفا بی بهانه ات می زد به سوی شام شما را پیاده می بردندبه روی خار مغیلان تو را می آزردند چگونه بشنوم آنچه گذشته است تو راکشیده ای تو هزاران هزار رنج و بلا شکسته بالی و رنگ کبود داری تونشان ز کوچه ی قوم یهود داری تو به روی نیزه سر من، شما اسیر به دامسر من و اُسرا شد نشان سنگ ز بام به نیزه راس شهیدان مقابلت دیدمسر شکسته ی با چوب محملت دیدم عدو، خیام حرم، غارت و چپاول هایتیم و بند غم و ریگ داغ، تاول ها به کودکان یتیم آن که مشت و سیلی زددوباره ضربه به پهلوی گشته نیلی زد  به همره تو علمدار لشکر آمده بود به روی نیزه علمدار، با سر آمده بود به روی نیزه نمودم تلاوت قرآنبه پای نیزه تو بودی اسیر و سرگردان ز روی نیزه بدیدم که کودکی جا ماندشبیه ریگ بیابان به زیر پاها ماند به حالتان عوض گریه، خنده سر دادندرقیه(س) را به خرابه سر پدر دادند به بزم شامِ شراب و جسارت دشمنعصای دشمن اسلام خورد بر لب من به هر کجا که یتیمی ز ناقه می افتاددوباره خورد کتک بی شمار از جلّاد به جای اشک دو چشم تو چشمه ی خون بودز غصه های جهان، غصه ی تو افزون بود گریستم ز روی نیزه من به همراهتگرفتم آتش از آن سوز غصه و آهت خوش آمدی به مزارم خدا نگهدارتاسیر بند ستم، من شدم بدهکارت تو را به فاطمه(س) و مرتضی(ع) و پیغمبر(ص)ببخش از سر لطف و کرم مرا خواهر خو, ...ادامه مطلب

  • شعر شهادت امام سجاد علیه السلام

  • زینت سجاده ها بار سفر بست از جهان رفت از این عالم فانی به سوی آسمان در دل هر شیعه دارد خانه تا روز ابدخانه ی دل های ما او را سرای جاودان در تمام عمر خود غیر از بلا چیزی ندیدچشمهایش چشمه ی خون، کار او آه و فغان او به دست دشمنان نور نوشیده است زهردر کنار مادرش زهراست حالا در جنان در تمام عمر خود می سوخت از داغ حسین(ع)رفت و آتش زد ز داغ خود قلوب شیعیان در مسیر شام در بند اسارت بوده استخاطراتی تلخ آورده است با خود ارمغان قلب او آزرده بود از خاطرات شهر شامخون دل از چشمه ی چشم مسلمانان روان او که پیغام آور پیغام سرخ کربلاستبا غم خود کرده غمگین قلب هر پیر و جوان ریخته همراه عمّه اشک غم در بزم شامگشت آزرده حسین(ع) وقتی ز چوب خیزران کاروان با روضه های او چهل منزل گریستدر مسیر شام بوده روضه خوان کاروان رفت تا شیعه بسوزد در غم او روز و شبتا سر شیعه بماند تا ابد بی سایبان بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شعر شهادت امام محمد باقر علیه السلام

  • من یادگار خاطرات کربلایم من با غم و درد و مصیبت آشنایم در کودکی رنج اسیری دیده ام منیک عمر با آن غصه ها رنجیده ام من از کربلا سوغات غم آورده ام منبر دوش خود رنج و ستم آورده ام من از کربلا من خاطراتی تلخ دارماز کودکی تاریک بوده روزگارم سوز عطش را بارها احساس کردممثل علی اصغر(ع) پر از اندوه و دردم چیزی حریف قدرت گرما نمی شدسوز عطش را چاره ای پیدا نمی شد من خیمه ها را شعله ور دیدم در آنجادیدم کتک می خورد زینب(س) مثل زهرا(س) هفتاد دو گل پیش چشمم گشت پرپرگل های پر پر گشته ی در خون شناور در قتلگه چون جد خود را کشته دیدمیک باره من از زندگانی دل بریدم وقتی که شد هنگام تشییع جنازهدیدم که دشمن زد به اسبان نعل تازه دیدم که زینب(س) از غم مرگ حسینشمی ریخت جای اشک، خون از هر دو عینش من خاطراتی از غلّ و زنجیر دارمفصل خزان بوده است یاران نو بهارم از ناقه افتادم به روی خاک صحرامن هم کتک ها خورده ام مانند زهرا(س) بند ستم، شنهای داغ و هُرم سوزانپای برهنه، خسته جان، خار بیابان بر روی خاک افتاده هفتاد و دو پیکرسرهایشان بالای نی خورشید انور سرهای سرداران به روی نیزه ها بوداجسادشان بر خاک گرم کربلا بود ما را به بزم میگساران بُرد دشمنشد کار ما یک بار دیگر آه و شیون هستیم چون ما وارث مُلک فدک هادر بند غم خوردیم از دشمن کتک ها بر آل پیغمبر(ص) بسی جور و جفا شدویرانه ای در شام غم ماتم سرا شد دیدم رقیه(س) موی بابا شانه می زددل های ما را آتش آن دُردانه می زد من حامل این خاطرات تلخ هستمدر عمر خود از رنج و غم هرگز نرستم من تشنه ی یک جرعه از آب فراتمجان داده ام من پا به پای خاطراتم بازیچه ی من مرگ بوده در اسیریدیدم به چشمم مرگ خود را در صغیری امروز اگر چه کشته با دست هشامممن کشته ی رنج و مصیبت های شامم Adblo, ...ادامه مطلب

  • شعر میلاد امام رضا علیه السلام

  • چشم بگشود و جهان از قدمش گلشن شد به گل روی رضا(ع) دیده ی ما روشن شد آمد و خاک رهش سرمه ی چشم ما شدآمد و تا به ابد بر سر ما مولا شد خاک کویش به همه درد بشر درمان شدبه تن مرده ی انسان نَفَس او جان شد آمد و روضه ی رضوان بشر شد کویشماه و خورشید و مَلَک محو رخِ نیکویش او چراغ ره خوشبختی انسان ها شددین اسلام به سعی و عملش احیا شد پرچم سبز رضا(ع) امنیت ملک خداستهر کجا اوست رضا حضرت حق نیز رضاست سایه سار سر اهل دو سرا باشد اوحجت الله و غریب الغربا باشد او زائرش هر که شود قدر و بها می گیردزائر کوی رضا(ع) بوی خدا می گیرد زائرانش همه از رأفت او مسرورندهمه از لطف خداوند به خود، مشکورند در حریمش دل هر شیعه صفا می گیرددل زنگاری ما برق و جلا می گیرد زائر او به یقین زائر بیت الله استشهریار است اگر سائل این درگاه است حشمت حیدر(ع) و زهرا(س) و پیمبر(ص) داردآنچه خوبان همه دارند، مکرر دارد دردمندان بشتابید که دارو آمدمظهر لطف خدا، ضامن آهو آمد آسمان جلوه ای از سفره ی احسان رضا(ع)همه ی عالمیان ریزه خور خوان رضا(ع) قدسیان گِرد حریمش همه در پروازندخاکیان نیز به تاج سر خود می نازند شده در مقدم او عرش خدا گل بارانسجده ی شکر خدا پیشه ی شب بیداران نار از مِهر رضا(ع) جلوه ای از نور شودشرّ شیطان ز سر زائر او دور شود در لطف و کرم او به روی ما باز استبین خوبان جهان منتخب و ممتاز است مرغ دل مثل کبوتر روی بامش بنشستروی بامش نه، به زنجیره ی دامش بنشست زائر کوی رضا(ع) حضرت اسرافیل استپرده دار حرمش حضرت جبرائیل است آمد او واسطه ی فیض الهی باشدناجی مردم دنیا ز تباهی باشد آمد او تا بشود قبله ی اصحاب یقینبشود ترجمه ی ساده ی قرآن مبین دل شود کعبه اگر دل به رضا(ع) بسپاریمشکر یارب که در این خانه رضا(ع) را داریم شیعه ن, ...ادامه مطلب

  • اشعار شهادت امام صادق علیه السلام

  • کیستی؟ جلوه ی جمال خدا، کیستی؟ فقه شیعه را بانی شرح و تفسیر وحی هستی تو، معنی آیه های قرآنی ترجمان حدیث لولاکی، هست مدیون تو همه افلاکخرٌمی بخش باغ و بستان و زینت افزای هر گلستانی معدن جمله ی کراماتی، از بدی ها ولی به دوری توپاک و طاهر چو آیه ی تطهیر، تو به هر کار نیک بنیانی تو سراپا فضیلتی آقا، تو چراغ هدایتی آقابی تو گم می شد ای چراغ هدی، در جهان شیوه ی مسلمانی دستهای تو بسته اند چرا؟ می کِشندت چرا توی کوچه؟از چه بی احترامیت کردند؟ چون که هستی تو حیدر(ع) ثانی بر روی خاک کوچه افتاده از چه عمامه  و عبای تو؟دشمنان خدا و قرآن و طرح این نقشه های شیطانی دشمنت می دهد تو را آزار، ناسزا گویدت عدو بسیارجرم تو بی گناهیت باشد، تو بَری از همه گناهانی کوه ایمان و معدن صبری، معنی آیه ی اولوالامری طاعت از تو اطاعت حق است، تو ولیّ خدای سبحانی مثل زهرا(س) تو هم کتک خوردی، مثل مادر شکست پهلویتمثل حیدر(ع) به نیمه ی شب ها، با خدا گفتگوی پنهانی احترامی ندیده ای اما، هتک حرمت شدی هزاران بارهتک حرمت نشد در این عالم، هیچ کس با چنین فراوانی دست های تو را که می بستند، یاد غم های زینب(س) افتادییاد بند اسارت و ره شام، یاد بزم شراب و مهمانی پاره می شد تو را چو پیراهن، یاد آن کهنه پیرهن بودییاد راس حسین(ع) بر سر نی، زلف خونین و مو پریشانی روضه ی کوچه را که می خواندی چشم تو چشمه سار خون می شدروضه ی کوچه می شود تکرار، در همین لحظه های پایانی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها