فاین تذهبون

متن مرتبط با «درس عاشورایی» در سایت فاین تذهبون نوشته شده است

قافیه های نادرست

  • شعرم ردیف و قافیه هایش درست نیستهر واژه نابجاست، به جایش درست نیست می خواستم فضای قشنگی دهم به شعرمن مانده ام که از چه فضایش درست نیست بیمار روی یار اگر شد کسی ز شوقاو را دوا مده که شفایش درست نیست باید میان خوف و رجا زندگی کنیمچون خوف اگر نبود رجایش درست نیست خود را به خواب اگر زده باشد کسی شبیتا صبح اگر کنیم صدایش درست نیست پژمرده شد گلی اگر از دست باغبانکوشش برای  نشو و نمایش درست نیست تشبیه کرده ام به طلا جنس یار راچون نور خالص است طلایش درست نیست آن کس که کرده با تو جفا در تمام عمر با او وفا نما که جفایش درست نیست گر مستجاب هیچ دعایی نشد ز مااز ماست عیب  یا که دعایش درست نیست فرمان کردگار مطاع است گوش کنتسلیم باش، چون و چرایش درست نیست سر زد ز روی سهو خطایی اگر ز مابخشش سزاتر است جزایش درست نیست رمز بقا ز آل محمد(ص) طلب کنمجای دگر که رمز بقایش درست نیست عمری ز هجر یار کشیدیم درد هجروصل است شرط عشق جدایش درست نیست می خواستم غزل بسرایم ولی ببینگفتم قصیده، حال و هوایش درست نیست , ...ادامه مطلب

  • دانلود کتاب اشعار ناب عاشورایی

  •   دانلود کتاب الکترونیکی اشعار ناب عاشورایی با عنوان اشکهای بی اختیار مخصوص سیستم های اندروید با حجم بسیار کم لینک دانلود مستقیم از کانال تلگرام: https://telegram.me/ashkeshafagh  ,عاشورایی ...ادامه مطلب

  • درس عاشورایی

  • با ذکر یاحسین(ع) شدم آسمان شناس با کاروان شام سپس قهرمان شناس سقای تشنه مشک پر آبش به دوش بودبا کار خویش کرد مرا مهربان شناس  در کربلا که سبط رسول(ص) آزموده شد چون " سر" بلند گشت، شدم امتحان شناس راسی به روی نیزه ، تنی روی ماسه ها این صحنه ها نموده مرا لامکان شناس با پای دل به شام بلا کرده ام سفر در مجلس یزید ولی خیزران شناس رنج اسارت و غم اطفال دیده امبا درد و رنج و غصه شدم کاروان شناس افتاد دختری ز روی ناقه ناگهانشد پاره گوش او که شدم ساربان شناس باد خزان وزید به بستان مصطفی(ص)پژمرده گشت باغ که گشتم خزان شناس از روی نیزه نغمه ی قران شنیده شدیک یا حسین(ع) ,درس عاشورایی,درس های عاشورایی ...ادامه مطلب

  • رباعیات عاشورایی

  • وقتی به روی سینه ی مولا عدو نشستنا گاه جان زینب کبری(س) زهم گسست آنسان که سر ز پیکر مولا جدا نمودگویا ستون بین زمین و سما شکست***تا کاروان به کرببلا پا گذاشتندداغی عظیم در دل ما جا گذاشتند یک چشم جوی خون شد و یک چشم رود اشکپا چونکه روی سینه ی مولا گذاشتند***در کربلا اسیر به دام بلا شدندبا درد و رنج راهی شام بلا شدند می خواستند مست باده ی قالوا بلی شوندمست خدا ز باده ی جام بلا شدند***آنان که همه عمر گرفتار حسینندواز سوز جگر جمله عزادار حسینند گر خلق جهان طالب جنات نعیمندآنها همگی طالب دیدار حسینند https://telegram.me/ashkeshafagh ,رباعیات عاشورایی,رباعيات عاشورايي,رباعی عاشورایی,رباعی عاشورایی رضا اسماعیلی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها