وقتی به روی سینه ی مولا عدو نشستنا گاه جان زینب کبری(س) زهم گسست آنسان که سر ز پیکر مولا جدا نمودگویا ستون بین زمین و سما شکست***تا کاروان به کرببلا پا گذاشتندداغی عظیم در دل ما جا گذاشتند یک چشم جوی خون شد و یک چشم رود اشکپا چونکه روی سینه ی مولا گذاشتند***در کربلا اسیر به دام بلا شدندبا درد و رنج راهی شام بلا شدند می خواستند مست باده ی قالوا بلی شوندمست خدا ز باده ی جام بلا شدند***آنان که همه عمر گرفتار حسینندواز سوز جگر جمله عزادار حسینند گر خلق جهان طالب جنات نعیمندآنها همگی طالب دیدار حسینند https://telegram.me/ashkeshafagh ,رباعیات عاشورایی,رباعيات عاشورايي,رباعی عاشورایی,رباعی عاشورایی رضا اسماعیلی ...ادامه مطلب