فاین تذهبون

متن مرتبط با «جوان ننه قد کمان ننه» در سایت فاین تذهبون نوشته شده است

دوبیتی های شب قدر

  • شب قدر است و دیده خون چکان استدو دست من به سوی آسمان است خطا کردم تمام عمر خود را در این شب کار من آه و فغان است+++شب قدر و زمان اشک و آه استبه روی دوش من بار گناه است خطاکارم خطاکارم خطاکارخدایا پیش تو رویم سیاه است+++اگر چه نزد حق بی آبرویمشده رویم سیه مانند مویم امید عفو دارم از خداوندکه امشب با خدا در گفتگویم+++شب قدر است و هنگام مناجاتگشوده گشته درگاه عنایات ببر با شوق و با امید بسیاربه درگاه الهی عرض حاجات+++شب قدر است و دیده اشکبار استزمان گفتگو با کردگار است هنوز امید بخشش دارم از حقگناهانم اگر چه بی شمار است بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مناجات شب قدر

  • در این شب قدر ای خدا، شب زنده داری می کنم شرمنده از کردار خود، تا صبح زاری می کنم در این شب قدر ای خدا، آمد به سویت بنده ایآمد به سویت بنده ی افسرده و شرمنده ای در این شب قدر ای خدا، ورد لب من نام توستامشب انیسم تا سحر، قرآن تو، پیغام توست در این شب قدر ای خدا، من با تو گویم راز دللبریزم از جرم و خطا، از کرده های خود خجل در این شب قدر ای خدا، با من مدارا می کنی؟درد من دلخسته را، یارب مداوا می کنی؟ در این شب قدر ای خدا، چشم امیدم سوی توستتنها دوای درد من، ای مهربان داروی توست در این شب قدر ای خدا، با حال غمگین آمدمبا کوله باری از گناه، با جرم سنگین آمدم  در این شب قدر ای خدا، با دیده ای تر آمدمبا قلب لبریز عزا، از داغ حیدر(ع) آمدم در این شب قدر ای خدا، قرآن بگیرم روی سرمن با تو نجوا می کنم ای دوست تا وقت سحر در این شب قدر ای خدا، بی آبرویم پیش توتو مالک الملکی و من، بیچاره و درویش تو در این شب قدر ای خدا، من با تو دارم گفتگوگر چه گنه آلوده ام، دارم من از تو آبرو در این شب قدر ای خدا، هستی تو غفّار الذّنوبمن پای تا سر عیبم و هستی تو ستّار العیوب در این شب قدر ای خدا، ای مالک روز جزابین من و تو واسطه باشد علی مرتضی(ع) در این شب قدر ای خدا، من با حدیث اشک و آهدارم امید آن که تو بر من نمایی یک نگاه در این شب قدر ای خدا، عبدی خطا کار آمدهچون سیل اشک چشم او بر روی رخسار آمده در این شب قدر ای خدا، ممنونم از مهمانیتاز لطف و احسان تو و از رحمت رحمانیت در این شب قدر ای خدا، ورد لبم یا مصطفاستگر من گنه آلوده ام، او شافع روز جزاست در این شب قدر ای خدا، زهرا(س) مددکار من استزینب(س) ز راه مرحمت پیوسته غمخوار من است در این شب قدر ای خدا، باشد شفیع من حسن(ع)ماه بنی هاشم(ع) دهد عز و شرافت, ...ادامه مطلب

  • راز و نیاز شب قدر

  • امشب شب قدر است و من با دوست نجوا می کنم بخشایش جرم و گناه از او تمنّا می کنممحزون و سر افکنده و لبریز از خوف و رجایاربّنا، یاربّنا، یاربّنا، یا ربّنا یاربّ تو مولائی و من عبدی گنه آلوده امیک عمر پیش چشم تو سرگرم عصیان بوده امهستم پشیمان ای خدا، می خوانمت امشب تو رایاربّنا، یاربّنا، یاربّنا، یا ربّنا امشب به درگاه خدا با ناتوانی آمدمبا کوله باری از خطا، قدی کمانی آمدمشرمنده از کردار خود، من آمدم سوی خدایاربّنا، یاربّنا، یاربّنا، یا ربّنا امشب به درگاه خدا تا صبح زاری می کنمامشب ز ابر چشم خود من سیل جاری می کنمپیوسته تا وقت سحر، ورد لبانم ربّنایاربّنا، یاربّنا، یاربّنا، یا ربّنا من بی پناهم ای خدا، امشب پناهم می دهیتا صبح من در می زنم، آیا تو راهم می دهی؟از راه لطف و مرحمت، در را به روی من گشایاربّنا، یاربّنا، یاربّنا، یا ربّنا گر کوله بار من پر است از جرم و عصیان و خطااما دلم لبریز از حبّ علی مرتضی(ع)جز اهل بیت مصطفی(ع)، هرگز ندارم مقتدایاربّنا، یاربّنا، یاربّنا، یا ربّنا من بی پناه و بی کَسم، ای بی کَسان را دادرسدرمانده و تنها منم، یا ربّ به فریادم برسای تو پناه بی کسان، دارم به تو م, ...ادامه مطلب

  • لیله القدر

  • دوباره وقت تمناست لیله القدر است شب ضیافت مولاست لیله القدر است دوباره دیده چو دریاست لیله القدر است «بساط عشق مهیاست  لیلة القدر است نوای ادعیه بر پاست لیلة القدر است» خداست در پی آن که به ما ثواب , ...ادامه مطلب

  • به یمن مقدم مهدی عج

  • ز حق به حضرت نرجس پسر عطا شده استدوباره عالم هستی پر از صفا شده است به شکر سر به سجودند خاکیان همگی دوباره ذکر لب شیعه ربنا شده است نوای عالمیان است ذکر یا مهدی(عج)تمام عالم امکان پر از دعا شده است به یمن مقدم مهدی(عج) جهان منور شدبه چشم، , ...ادامه مطلب

  • قد کمان

  • از کمان حرمله، سرو چمان شد قد کمان قامت، قد قامتی وقت اذان شد قد کمان روی شانه داشت مردی کودکی لب تشنه را دیدمش آن مرد را در آن میان شد قد کمان بر گلوی کودکی تیری اصابت کرده بودپای گهواره یکی شیرین زبان شد قد کمان این خبر آمد به گوش اهل عالم ناگهان داغ سنگین بود از این غم جهان شد قد کمان سر به زانوی عزا افلاکیان بگذاشتنددیده ها خون گریه کرد و آسمان شد قد کمان از کمان چون شد رها تیر و گلو را پاره کردبا هزاران شرم حتی آن کمان شد قد کمان   فصل فصل غصه شد، رنگ بهاران تیره شدسال ها شد رنگ پائیز و خزان شد قد کمان بعد ها وقتی به لب می خورد چوب خیزرانب,قد کمان,جوان ننه قد کمان ننه,علیرضا کمانقد ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها