قد کمان

ساخت وبلاگ

از کمان حرمله، سرو چمان شد قد کمان
قامت، قد قامتی وقت اذان شد قد کمان

روی شانه داشت مردی کودکی لب تشنه را
دیدمش آن مرد را در آن میان شد قد کمان

بر گلوی کودکی تیری اصابت کرده بود
پای گهواره یکی شیرین زبان شد قد کمان

این خبر آمد به گوش اهل عالم ناگهان
داغ سنگین بود از این غم جهان شد قد کمان

سر به زانوی عزا افلاکیان بگذاشتند
دیده ها خون گریه کرد و آسمان شد قد کمان

از کمان چون شد رها تیر و گلو را پاره کرد
با هزاران شرم حتی آن کمان شد قد کمان  

فصل فصل غصه شد، رنگ بهاران تیره شد
سال ها شد رنگ پائیز و خزان شد قد کمان

بعد ها وقتی به لب می خورد چوب خیزران
با دوچشم خویش دیدم خیزران شد قد کمان

هر که نامی داشت شد لبریز غصه سینه اش
یا اگر بی نام بود و بی نشان شد قد کمان

عالم هستی به تن پوشید رخت غصه را
آسمان گریان شد و رنگین کمان شد قد کمان

آدمی در این میانه امتحانی سخت داشت
آدمیت شد قبول و امتحان شد قد کمان

گر چه فردوس برین جای غم و اندوه نیست
حوری و غلمان به فردوس و جنان شد قد کمان

کاروانی غم زده شد راهی شام بلا
کاروان سالار، در این کاروان شد قد کمان

شرح غصه سخت و سنگین است خون باید گریست
از کمان وقتی سخن گفتم  زبان شد قد کمان

https://telegram.me/ashkeshafagh

فاین تذهبون...
ما را در سایت فاین تذهبون دنبال می کنید

برچسب : قد کمان,جوان ننه قد کمان ننه,علیرضا کمانقد, نویسنده : 1ashkeshafagh4 بازدید : 262 تاريخ : جمعه 16 مهر 1395 ساعت: 9:54

خبرنامه