فاین تذهبون

متن مرتبط با «خورشید» در سایت فاین تذهبون نوشته شده است

حضرت خورشید

  • می سوخت پرش چون پر پروانه ی خورشید بگذاشت سرش را به روی شانه ی خورشید در آرزوی دیدن خورشید به هر صبح می رفت به صد شوق  به میخانه ی خورشید سرمست ترین بود میان همه مستان نوشید چو می از لب پیمانه ی خورشید در دل به جز از مهر علی(ع) هیچ نبودش صد بوسه زده بر لب جانانه ی خورشید آموخته از حضرت خورشید وفا را آن مست خراباتی و دیوانه ی خورشید می گفت مرا خانه ی دل خانه ی یار است شد خانه ی دل، خانه ی ویرانه ی خورشید شد شاخه درختی هدف تیر نگاهش آن نقطه که گردیده بنا لانه ی خورشید هر صبح کشد شانه به گیسوی سیاهش اما ز سر شانه ی شاهانه ی خورشید , ...ادامه مطلب

  • لبخند خورشید

  • لبخند تو خورشید بی تکرار تاریخ است رخساره ی تو مطلع الانوار تاریخ است بانو کلامت لوء لوء و مرجان یاقوت است گفتار تو شیواترین گفتار تاریخ است چشم محمد(ص) تا که روشن شد ز دیدارت این لحظه ی زیباترین دیدار تاریخ است با یک نگاه از حیدر کرار (ع) دل بردی بازار عشقت بهترین بازار تاریخ است گلزار دین شد با , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها