آبی که ریخت ...

ساخت وبلاگ

ای آن که با وفاتر از تو به عالم کسی ندید
آبی که ریخت خون شد و از دیده ات چکید

ای غوطه ور به خون شده در نزد نهر آب
طفلی سه ساله منتظر توست، پر امید

وقتی که دید راس عمو را به روی نی
از غصه گشت زلف سیاهش ز غم سپید

ای بهترین عموی جهان در عزای تو
طفلی سه ساله پیر شد و قامتش خمید

خشکید بعد تو گل لبخند روی لب
جز رنج و درد و غصه و ماتم کسی ندید

آن بی پناه دخت سه ساله برهنه پا
از ترس روی خار بیابان غم دوید 

در یک شب سیاه میان خرابه ای
ما را دچار داغ خودش کرد و آرمید

فاین تذهبون...
ما را در سایت فاین تذهبون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1ashkeshafagh4 بازدید : 233 تاريخ : پنجشنبه 20 مهر 1396 ساعت: 22:59

خبرنامه