غزل انتظار

ساخت وبلاگ

اسیر غصه و دردم به بند تنهایی
گذشت عمر من آقا، چرا نمی آیی؟

بدون تو همه دنیاست تار و ظلمانی
تو نور هستی و تو روشنای دنیایی

برای دیدن روی تو چشم می خواهم
تو نور چشمی و گرمای قلب شیدایی

همیشه ورد لبم آیه های قران است
قسم به عشق به آیات وحی معنایی

گرفته رود ز چشم تو آب ای دریا
که رود آب بنوشد ز چشم دریایی

به شوق کوی تو مرغ دلم به پرواز است
تو سرو باغ بهشتی، تو  یاس زهرایی

تمام دفتر شعرم پر است از نامت
به خط فارسی و شیوه ی چلیپایی

تو رهنمایی و گم کرده ام تو را عمریست
بیا که بی تو روم رو به سوی رسوایی

ز پا فتاده ام آقا تو دست گیرم باش
امید من تویی و سروری و مولایی

نفس کشیدن من بی تو هست جان کندن
بیا بیا که تو هم جان و هم مسیحایی

تو  در کنار منی پس چرا ز من دوری؟
نکرده طرح کسی اینچنین معمایی؟

گذشت با غم هجر تو گر چه امروزم
امید وصل تو دارم به صبح فردایی

فاین تذهبون...
ما را در سایت فاین تذهبون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1ashkeshafagh4 بازدید : 131 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:11

خبرنامه