فاین تذهبون

متن مرتبط با «کاظم» در سایت فاین تذهبون نوشته شده است

ولادت امام موسی کاظم علیه السلام

  • از خداوند مهربان و ودودبه همه خاندان وحی درود السلام ای امام دین موسی(ع)که تو هستی به شیعیان مولا جانشین و وزیر ابراریپیشوای به حقّ اخیاری ای که هستی تو معدن انوارکوه آرامشی و صبر و وقار پُری از حکمت و پُر از آثارقلبت از لطف و مرحمت سرشار کاظم الغیظی و شکیباییپسر مرتضی(ع) و زهرایی همه شب تا سحر تویی بیدارکار تو حمد و ذکر و استغفار سجده هایت همیشه طولانی استچشم هایت همیشه بارانی است ساهری(۱) در تمام شب ای ماهگرم راز و نیاز با الله مثل یک مرغ از قفس خستهناله های تو هست پیوسته پای تا سر کرامت و فضلیپایگاه عدالت و عدلی اسوه ی نیکی و وفایی توشیعه را میر و مقتدایی تو ای چراغ هدایت انسانجلوه ی حُسن خالق سبحان عالم از مقدمت چراغان شدقلب ما پر ز نور ایمان شد ذکر تسبیح مؤمنین شده ایورد لبهای متقین شده ای از قدوم تو خاک گلشن شددیده ی اهل بیت(ع) روشن شد خاکیان جمله دست افشانندعرشیان هم ترانه می خوانند مؤمنان را تو بهتر از جانیمعنی آیه های قرآنی تو نماینده ی خدا هستیمایه ی فخر انبیا هستی خنده روئیده بر لب شیعهنور باران شده شب شیعه نقل هر محفلی است نام شمامرغ دل ها اسیر دام شما آسمان ها ستاره باران شدلب شیعه دوباره خندان شد ای که هستی به شیعیان مولارحمت واسعه تویی آقا آمدی مقدمت مبارک باددل مؤمن ز مقدمت شد شاد__________________۱- بیدار بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شهادت امام کاظم علیه السلام

  • به شاخه ی گل احساس من تبر می زد مرا کتک همه شب تا خود سحر می زد همیشه وقت مناجات و وقت راز و نیازبه جان خسته من بیشتر شرر می زد درون سینه گمانم که داشت کینه و بغضکه ظالمانه به پهلو و دست و سر می زد  تمام همت دشمن ستمگری می بودگمان مبر که مرا نرم و مختصر می زد اگر که نام علی(ع) می شنید از لب منز روی کینه مرا هر چه بیشتر می زد نکرده بودم اگر چه خطا و عصیانیز روی خشم و حسد بر سرم تشر می زد اسیر بند ستم بودم و مرا دشمنهزار زخم زبان نیز بر جگر می زد به زعم خویش از این ظلم بیکران بر منبه حق پرستی و قرآن و دین ضرر می زد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شهادت امام حضرت موسی کاظم علیه السلام

  • کنج زندان بلا اوقات را سر می کنم در غل و زنجیر هم تسبیح داور می کنم  مادرم زهرا(س) که از داغ پدر خون می گریستمثل او من گریه از داغ پیمبر(ص) می کنم مادرم زهرا(س) شده آزرده از مسمار درکنج زندان گریه بر احوال مادر می کنم دست بسته چون علی(ع) را سوی مسجد برده اندناله ها از سوز دل بر حال حیدر(ع) می کنم لخته های خون که از حلق حسن(ع) در تشت ریختمن ز خون دل به یادش دیده را « تر » می کنم بر سر نیزه سر سبط رسول الله(ص) شدآه و ناله در غم آن ماه انور می کنم یا عزاداری کنم بهر ابوالفضل(ع) رشیدیا که گریه در غم شش ماهه اصغر(ع) می کنم با رقیه(س) می کنم احساس همدردی مدامگریه ها بر عمه، آن بانوی مضطر می کنم اشک می ریزم ز داغ حضرت زین العباد(ع)شیون و فریاد هم از داغ اکبر(ع) می کنم  در اسارت بوده جدم باقر(ع) علم نبی(ص)در غم او سینه ی خود را مکدّر می کنم  من در این زندان غم می سوزم ار داغ پدربا غم بابا عزاداری مکرّر می کنم بسکه با این روضه ها فریاد غم سر می دهمشام زندان بلا را صبح محشر می کنم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شعر شهادت امام موسی کاظم علیه السلام

  • روز عید است ولی شیعه غمین است امروزغم عالم به دل اهل یقین است امروز می زند دست عزا بر سر خود اهل سماخاک عالم به سر خلق زمین است امروز ماهیان هم  همه هستند مصیبت دیدهاز عزا مرغ هوا خاک نشین است امروز, ...ادامه مطلب

  • شعر میلاد حضرت امام موسی کاظم علیه السلام

  • هفتمین شمس هدایت حضرت موسی(ع) سلامجان فدای مقدمت با عزت و با احترام ای که هستی کشتی اسلام و دین را نا خدامژده ی میلاد تو شد نکهت باد صبا باب حاجاتی و نامت ذکر الله الصمدمهر تو در سینه ی ما تا قیامت تا, ...ادامه مطلب

  • شعر شهادت امام موسی کاظم ع

  • دوباره در غم تو روضه خوان شدم مولا بسان مادرتان قد کمان شدم مولا به یاد آن همه زخمی که زیر زنجیر است دو دیده خون شد و آتش فشان شدم مولا به بند بوده ای آقا تو سالهای مدید و من ز داغ تو بی خانمان شدم مولا شکسته پهلوی تو مثل مادرت زهرا(س) دلم شکست و به آه و فغان شدم مولا شنیده ام که تو را هم کتک زده دشمن ببین که از غم تو ناتوان شدم مولا تو از, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها